کاربردها و پیامدهای نورومارکتینگ در فرآیند انتخاب مقصد گردشگری
کد مقاله : 1641-ICM
نویسندگان
نسرین سهرابی *1، پریسا صادقی1، محمد کاشیف2
1کارشناسی ارشد مدیریت بازاریابی، گروه مدیریت، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران.
2رئیس گروه و دانشیار، گروه مدیریت، دانشکده کسب‌وکار NUST، اسلام‌آباد، پاکستان
چکیده مقاله
صنعت گردشگری به‌عنوان یکی از مهم‌ترین بخش‌های اقتصادی جهان، نقش قابل‌توجهی در ایجاد فرصت‌های شغلی، توسعه اقتصادی و جذب سرمایه‌گذاری ایفا می‌کند. تصمیم‌گیری گردشگران درباره انتخاب مقصد، فرآیندی پیچیده، چندبعدی و ذهنی است که تحت تأثیر عوامل شناختی، روان‌شناختی، اجتماعی و محیطی قرار دارد. مدل‌ها و نظریه‌های سنتی مانند نظریه رفتار منطقی (TRA) و نظریه رفتار برنامه‌ریزی‌شده (TPB) گرچه چارچوبی ارزشمند برای تحلیل انتخاب مقصد فراهم می‌کنند، اما محدودیت‌هایی در درک کامل رفتار گردشگران، به‌ویژه نقش هیجانات و فرآیندهای ناخودآگاه، دارند. در این راستا، رویکرد نورومارکتینگ با استفاده از تکنیک‌های بیومتریک و تصویربرداری عصبی، امکان تحلیل دقیق‌تر واکنش‌های احساسی و شناختی ناخودآگاه گردشگران را فراهم می‌آورد. مطالعات اخیر نشان می‌دهند که ترکیب داده‌های عصبی با اطلاعات خوداظهاری می‌تواند تفاوت بین ترجیحات آگاهانه و ناخودآگاه را آشکار ساخته و پیش‌بینی انتخاب مقصد را بهبود بخشد. با وجود محدودیت‌هایی مانند اندازه نمونه و شرایط آزمایشگاهی، نورومارکتینگ ابزار مؤثری برای طراحی تجربه‌های گردشگری هدفمند، بهینه‌سازی استراتژی‌های بازاریابی و ارتقای رضایت مشتریان محسوب می‌شود. این پژوهش با مرور توصیفی ادبیات، اهمیت نورومارکتینگ در تحلیل رفتار انتخاب مقصد گردشگری را نشان داده و چشم‌اندازی نوین برای مطالعات آینده ارائه می‌کند.
کلیدواژه ها
گردشگری؛ انتخاب مقصد؛ رفتار مصرف‌کننده؛ نورومارکتینگ؛ تصمیم‌گیری
وضعیت: پذیرفته شده برای ارسال فایل های ارائه پوستر